ای ساربان کجا می روی...

چشمان بارانی، دل شکسته، روزهای گرفته، خبرهای ضد و نقیض، سردرگمی، نفرت، پوچی، سودایی در سر و گوش های آکنده از نوای " ولشون کن!"

و حالی که اصلا خوب نیست!

به انضمام خدایی که نظاره گر کارهای جاهلانه ی همه انسان های مدعی فضل و ادب است!

این کشته ی فتاده به هامون حسین توست...

.

این ابیات با صدای مالامال از غم استاد شهریار، عجیب بر دلم می نشیند.

حسینه یرلر آغلار گویلر آغلار
بتول و مرتضی، پیغمبر آغلار

حسینین نوحه سین "دلریش" یازاندا
مسلمان سهلیدیر کی کافر آغلار!

کور اولموش گوزلرین قان دوتدی شمرین
که گورسین اوز الینده خنجر آغلار

آتاندا حرمله اوخ کربلاده
گوریدین دشمن آغلار لشگر آغلار!

.

فایل صوتی رو می تونید از اینجا دانلود کنید.

برای امام عزیز!

.

من شخصا مسئولیت پاره کردن عکس امام را به عهده می گیرم تا هرآنچه قرار است در این هفته و هفته آینده اتفاق بیفتد تکلیفش از همین حالا مشخص باشد . اعتراف می کنم که : خطا کردم . احساساتی شدم . وقتی دیدم هرکدام شما یک چیزی از امام را پاره می کنید ، من هم بچگی کردم و عکس امام را پاره کردم . دیدم شما طومار سپاه و بسیج و عزت امام را پاره کرده اید ، من به عکس او بسنده کردم . دیدم شما نقشه راه امام را که حرمت نهادن به مردم و کرامت یک یک آنان در آن بود و هست ، پاره کرده و پاره می کنید ، زورم به عکس امام رسید . دیدم شما وصیت نامه امام را که در آن به خیر وخوبی و عزت و سربلندی برای ایران و ایرانی تاکید شده ، پاره می کنید ، سهم من همان عکس امام شد. من با چشم برزخی خدا داده ام جمال مبارک امام را دیدم که به قیل و قال شما تبسم می کرد . و صدای دلنشین او را شنیدم که از یک بلندی برسرشما فریاد می زد و می فرمود : ای همه شما که برای پاره شدن عکس من گریبان می درید ، آن روز که فرزندان مرا به جرم اعتراض آرام به نتیجه انتخابات به گلوله بستند و خونشان برزمین ریختند ، چرا کفن نپوشیدید و به اسم توهین به عقل و اسلام و راه خمینی ، به شعارگویی های تند و پرتنش نپرداختید ؟ اصلا من خودم ، روح الله الموسوی الخمینی ، به محمد نوری زاد گفتم : برو و عکس مرا پاره کن تا خدا و عقل و تاریخ و آینده به شوربختی جماعتی بنگرند که استعداد خلق یک دروغ ساده را نیز ندارند . در کشوری که فراورده های فکری و سیاسی و معرفتی و اجتماعی و فرهنگی امام توسط برجستگان حکومت به شوخی گرفته می شود ، پاره شدن عکس امام ، احترام به اوست .

(برگرفته از گاه نوشت محمد نوری زاد)

.

واقعا که چه آشکارا تاریخ تکرار می شود. روزی که در کتاب ها نیرنگ قران بر سر نیزه کردن را می خواندم اینگونه برایم ملموس نبود که اکنون. ای کاسه های داغ تر از آش! شما سال هاست که اندیشه امام را زیرپا گذاشته اید؛ و مگر نه این است که انسان عقل است و اندیشه، نه تصویری که با ان صحنه آرایی می کنید!

لیتراکان

روز دانشجوتون مبارک!

اگرچه مبحث آشپزی در این 4 سوق با استقبال خوبی مواجه شد، ولی خوب... کدبانوگری که همه 4 سوق نیست!

اخیرا یه ارائه ای رو آماده می کردم در مورد پوشش های نما در ساختمان های بلند و به متریال جالبی برخوردم که فکر کردم معرفیش اینجا بد نباشه!

لیتراکان یا بتن عبور دهنده نور

" بتن انتقال دهنده نور با نام تجاری ™ Litracon محصول نسبتا جدیدی است که در سال 2004 توسط یک معمار 27 ساله مجارستانی به نام آرن لوسونزی ابداع گردید. این محصول با ترکیب 96% بتن معمولی و 4% فیبرهای نوری محصولی منحصر به فرد را برای هزاره جدید به ارمغان آورده است. هم اکنون بتن لیتراکن با دانسیته 2400-2100 کیلو گرم بر متر مکعب ، مقاومت فشاری 50 نیوتن بر میلیمتر مربع و مقاومت کششی 7 نیوتن بر میلیمتر مربع در سه رنگ خاکستری، سیاه و یا سفید و با ابعاد استاندارد 300*600 میلیمتر و با ضخامت 500-25 میلیمتر تولید میگردد. ازنظر تئوری فیبرهای به کار رفته در لیتراکن قادر به انتقال نور در بتنی به ضخامت 20 متر می باشد. همچنین استفاده از فیبر نوری در اجزای باربر سازه ای بدون تاثیر منفی در مقاومت بالای فشاری و کششی آن می تواند اثری خوب با ایجاد فضاهایی روشن و جذاب داشته باشد."

کیک یخچالی با بیسکویت!

این دستور رو از وبلاگ مطبخ رویا برداشتم و البته با مقداری تغییر موفق شدم که درستش کنم!در کل بسیار خوشمزه تر از اونی که فکر می کردم از آب دراومد! نیاز به فر و مشکلاتی از قبیل پف نکردن و اینا رو هم نداره و کافیه اراده کنین و نیم ساعت وقت بذارین تا یه عصرونه خوشمزه داشته باشید!

مواد لازم:

• 
  
  
  بیسکویت ساده پتی بور: دو بسته
  

شیر :دو لیوان

زرده تخم مرغ :دو عدد

شکر :یک پیمانه

پودر کاکائو: یک و نیم قاشق غذا خوری

نسکافه: نیم قاشق غذاخوری

شکلات تخته ای رنده شده :۱۰۰گرم

نشاسته ذرت :دو قاشق غذاخوری سرپر

خامه :یک دوم پیمانه

پودر ژلاتین یک و نیم ق.غ سرپر

آب سرد :یک دوم پیمانه

طرز تهیه:

قبل از شروع به ترکیب مواد کیک،یه قالب مناسب انتخاب می کنیم و کف ودیواره قالب را با فویل یا کیسه فریز می پوشانیم و بعد بیسکویت های پتی بور رو کف قالب می چینیم .اگه قالبتون دایره ای بود برای کناره های قالب بهتره بیسکوییت را به شکل کناره های قالب در بیاورید. (این مرحله برای این در اولویت قرار می گیره که کرمی که بعد آماده می کنین باید تا داغه روی بیسکوییت ها ریخته بشه والا خوب از آب در نمیاد!) حالا...

1. اول شیر سرد و پودر کاکائو و نشاسته ذرت ونصف شکر رو خوب مخلوط می کنیم تا کاملا تو شیر حل بشه و بعد روی حرارت می گذاریم و هم می زنیم تا یه کم غلیظ شه!

2. پودر ژلاتین را با آب سرد مخلوط می کنیم تا حالت اسفنجی پیدا کنه وبعدش به روش بن ماری روی بخار کتری قرار میدیم تا ژلاتین حل بشه

3. زرده تخم مرغ و مابقی شکر را با چنگال می زنیم تا کمی سفید وکشدار بشه .

4. زرده رو به مخلوط شیر ونشاسته اضافه می کنیم .در این مرحله به سرعت هم می زنیم تا زرده نبره (حرارت باید ملایم باشه )و بعد شکلات رنده شده رو به آن اضافه می کنیم و وقتی شکلات حل شد مایه رو از روی حرارت بر می داریم وصبر می کنیم کمی داغی ان کم بشه و سپس ژلاتین حل شده وخامه رو هم بهش اضافه می کنیم .

5. حالا از کرمی که درست کردید روی بیسکویتها می ریزیم. (همون طوری که اولش گفتم، کرم باید داغ باشه تا بیسکویت ها رو نرم بکنه واین نکته خیلی مهمه .یعنی بهتره قبل از شروع کار بیسکویت ها در قالب چیده شده باشن)

6. لایه بعدی بیسکویت را در خلاف جهت لایه قبلی می چینیم ومجددا روی آن کرم می ریزیم.

7. من خودم کلا 4 لایه بیسکویت چیدم ولی شما بسته به علاقه و ارتفاع قالبتون می تونین ادامه بدید! لایه آخریم باید بیسکویت باشه ودیگه رویش کرم نمی ریزیم .

8. کیک رو حدودا دو ساعت در یخچال قرار می دهیم تا کاملا خودش را بگیره

9. دسر رو روی ظرف مورد نظر بر می گردونین و فویل یا پلاستیک رویش رو برمی دارین.

برای تزیین روی کیک می تونین از شکلات آب شده یا پودر کاکائو و ... استفاده کنین! من که خودم روش پودر کاکائو پاشیدم و مربا و خلال پسته!

به امتحانش می ارزه... نوش جون!

سفر درسی!

این هفته در معیت دوستان کارشناسی ارشد تکنولوژی معماری داریم میریم سفر... سفر به پایتخت! برای بررسی چند پروژه ساخت ریز و درشت اعم از برج میلاد و برج میلنیوم و برج تهران و مجتمع میلاد نور و ساختمان وزارت راه و ترابری و چند تا ساختمان بلند مرتبه دیگه! خلاصه این ترم تمرکز کلا روی ساختمان های مرتفعه و اصلا طراحیمونم هتل 33 طبقه تبریزه!
امیدوارم سفر خوبی باشه و سالم و سلامت بریم و برگردیم!

افسوس و صد افسوس...

بازار تبریز ... بزرگترین بازار سرپوشیده جهان... که در شرف ثبت جهانیه... چهار شنبه آتیش گرفت!
ما که میونه ی خوبی با تلویزیون نداشتیم و الانم که اصلا نداریم! ولی به نقل یکی از دوستان :

"چهارشنبه، دست بر قضا، 13 آبان هم بود… کاشف به عمل اومد که یه بنده خدایی تو بازار تبریز -که سال بعد، یعنی 2010 قراره جزو آثار یونسکو ثبت بشه و از قدیمی ترین بازارهای سرپوشیده و همینطور بزرگترینشون از نوع مسقف با آجر تو دنیا هست- داشته یه چراغ علاالدین روشن می کرده، یهویی 120 تا مغازه رو به آتیش می کشه! خوب اینه دیگه این همه بابا برقی و بابا گازی و اینا میان نکات ایمنی رو توضیح می دن، شما گوشتون بدهکار نیست بی دقتی می کنین، آخر و عاقبتش همین می شه!

پنجشنبه اخبار نیمروزی شبکه 1، بعد از کلی خبر از گوشه و کنار ایران و جهان و فلسطین و عراق و پاکستان و افغانستان، یه 30، 40 ثانیه ای رو اختصاص داد به این که بگه بازار تبریز آتیش گرفت و با تلاش مسئولین بعد از 6 ساعت، نهایتا آتیش خاموش شد و 120 مغازه دود شدن…هنر خلاصه گویی همینه دیگه؛ همه که مثل من نمی تونن این همه حرفو یه ریز بگن؛ خبر رو باید مختصر و مفید گفت و زیاد وارد جزئیات نشد…" به نقل از وبلاگ نیکو جونی

شنیده های شخصی هم حاکی است که محل حادثه در بخش موسوم به "ایکی قاپیلار" بوده متاسفانه... و علتشم فرو ریختن یک قفسه اسپری روی چراغ علاالدین روشن بوده و بقیه شو خودتون حدس بزنید دیگه...

کوری

روزگاری بود که بهترین هدیه هایی که می گرفتم کتاب بود و بهترین کتاب ها هدیه های دایی جان مهدی! یکی از بهترین هدیه های دایی جان هم کتاب "کوری" بود که با توجه به داستانش و حال و هوای ایامی که مطالعش می کردم، همیشه تو ذهنم جا داره!
چند روز پیش تو لیست این سایت هایی که کتاب ها را برای دانلود رایگان می ذارن، اسم این کتاب رو هم دیدم... فرصت را مغتنم شمرده و به همه دوستان توصیه می کنم که این کتاب را مطالعه بفرمایند! فوق العادست...

اینم لینک دانلودش از 4shared:

http://www.4shared.com/get/56010181/f9b64032/873-Jouze_Saramago-Koorie.html;jsessionid=9B53538567AD8800C86D9518960797E1.dc115

تولد مهدی

هفته ای که گذشت، روزهای بسیار پرمشغله ای داشتم... کار و درس و خانه داری و کدبانوگری و ...
سعی می کنم حداقل این اول کاری این قدر غیبت های درازمدت نداشته باشم!

جمعه 88.8.8 مصادف بود با میلاد امام هشتم و البته تولد همسر عزیزم! مهمون داشتیم و جنبه کدبانوگری و تا حدی خاله زنکی باید تقویت می شد!
حالا بعدتر ها راه کارهای این حداقل نصف سوق از 4 سوق زندگی رو هم خدمتتون عرض می کنم! فعلا ادای ادب و سلام مجدد را پذیرا باشید!

اینم عکس کیک تولد :

ایام به کام...

هو اللطیف

بعد از مدت ها بالاخره تصمیمم رو برای ایجاد یک صفحه مجازی عملی کردم. اونم در برهه ای که زندگی میان ضد و نقیض ها را با تمام زیبایی شون تجربه می کنم. این صفحه می تونه مسیری باشه برای به اشتراک گذاشتن تجربه ها، کرده و نکرده!، و هم راهی برای بودن با دوستان عزیزتر از جان و برگی برای ثبت خاطرات... امیدوارم از کمک وهمراهی دوستان محروم نباشم!

بسم الله...